ندبه

بر من سخت است که خلق را ببینم و تو دیده نشوی...

ندبه

بر من سخت است که خلق را ببینم و تو دیده نشوی...

سلام خوش آمدید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است

خبر شهادت سیدهادی و سه نفر از دوستانش روز جمعه رسید. روز بعدش یک همایش بزرگ در پشتیبانی از مقاومت داشتیم و در برنامه چنین پیش‌بینی شده بود که در آغاز برنامه به مناسبتی ذکر مصیبت حضرت سیدالشهداء و عزاداری باشد. زمانی که خبر شهادت سیدهادی اعلام شد، من سعی کردم بخش عزاداری از برنامه حذف شود تا مبادا بعضی فکر کنند این بخش اختصاصاً برای سیدهادی و دوستانش اضافه شده...

به هر حال من باید بعد از ذکر مصیبت سخن‌رانی میکردم. وقتی بالا رفتم یکباره دهها دوربین تلویزیونی با لامپهای بزرگ و نورهای قوی روبهرویم قرار گرفت. حرارت بیش از حد تحمل بود. مخصوصا با توجه به اینکه این پروژکتورها حرارت زیادی دارند و جلوی دید را هم می‌گیرند و این مشکل در مورد کسی که مثل من عینک داشته باشد شدیدتر است.

سخن‌رانی را آغاز کردم و طبق معمول صحبت کردم، اما در یک لحظه احساس کردم که دیگر هیچچیزی نمیبینم چون عرق از صورتم سرازیر بود و شیشهی عینک را گرفته بود. خواستم دست دراز کنم و از جعبه دستمال کاغذی روی میز جلویم دستمال بردارم و عرق را پاک کنم-لااقل از شیشهی عینک- ولی دستم پیش نرفت، چون فکر کردم در میان این دوربینهایی که در حال فیلمبرداری هستند حتماً بعضیها فیلم را در اختیار شبکههای مختلف از جمله شبکههای تلویزیونی اسرائیل قرار میدهند و در این صورت همه تصور میکنند من دارم اشکم را پاک میکنم نه عرق را... ترجیح دادم حتی اگر در قطرات عرق غرق شوم، تصویر یک پدر دردمند از کشته شدن فرزند را در اختیار دشمن نگذارم که پشت تریبون در حال گریه است، در حالی که دیگران را به شهادت و جهاد دعوت می‌کند...

ترجمه‌ی بخشی از سخنان شهید سیدحسن نصرالله در مصاحبه با یکی از مجلات فرانسوی، درباره شهادت فرزندشان، سیدهادی؛ مأخذ: کتاب «نصرالله» به کوشش محمدرضا زائری، صص 53 و 54

نقطه‌چین‌های بین متن، جاهایی هستند که تلخیص شده‌اند.


نشانی مأخذ عکس در تارنمای نگاره

  • بنده...

هر وقت او را در تلویزیون می‌دیدم روحیه می‌گرفتم. در چهره‌اش هیچ‌وقت از خستگی و شکستگی اثری نبود، هرچند می‌دانم با کوهی از مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کرد.

یک‌بار وقتی خبرنگار (به گمانم یوسف سلامی) درباره تهدیدهای دشمن از او پرسید، یک‌دستش را مشت کرد و گفت، به جهنم بگذار هر غلطی می‌خواهند بکنند، الحمدلله مشت‌مان پر است.

خداوند رحمتت‌تان کند و از شما راضی باشد.


توضیح: پرسش و پاسخ خبرنگار و شهید حاجی‌زاده شاید عین کلمات ایشان نبود و بر اساس آنچه یادم مانده بود، نقل شد. 

نشانی مأخذ عکس در تارنمای نگاره

  • ۰ نظر
  • ۱۵ شهریور ۰۴ ، ۱۸:۴۳
  • بنده...

هر کس می‌گوید که نتیجه انتخابات از قبل مشخص است، به عکس این دو جوان بنگرد. همین شنبه‌ای که گذشت برای محافظت از رأی امثال من و شما در سیستان‌وبلوچستان به‌دست اشراری که می‌خواستند به خودروی حامل صندوق رأی حمله کنند، به شهادت رسیدند.

 

 

  • بنده...
ندبه