مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود عاشق مصطفی شدم
سرمه نمیبرم به چین، قند و شکر نمیخرم
نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم
بار شتر گذاشتم، وقف تو هر چه داشتم
دانهی عشق کاشتم، در قفسات رها شدم
با تو جرس به هر نفَس، مصرع عاشقانهای است
با تو پر از قصیدهام، با تو غزلسرا شدم
ای که ملول میشوی از نفس فرشتهها
باور من نمیشود همنفَس خدا شدم
سفرهی دل برای من باز کن آیهای بخوان
حرف بزن که محرم زمزمهی حرا شدم
قطرهی من فرات شد، ذرهام آفتاب شد
پیش تو سیّدالبشر سیّدةالنّسا شدم
پشت سرت من و علی، قامت عشق بستهایم
تو همه مقتدا شدی من همه اقتدا شدم
من به تو دست یا علی دادهام از صمیم دل
مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم
لحظهی آخرین غزل ترس ندارم از عَجَل
پیرهن تو در بغل با تو دوباره ما شدم
سروده سید حمیدرضا برقعی در عرض ارادت به ساحت پاک حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
نماهنگ این عرض ارادت را از این پیوند دریافت کنید: نشانی