ندبه

بر من سخت است که خلق را ببینم و تو دیده نشوی...

ندبه

بر من سخت است که خلق را ببینم و تو دیده نشوی...

سلام خوش آمدید

۱۷ مطلب با موضوع «یادداشت» ثبت شده است

وقتی برف سنگین می‌بارد، نزنیم به کوه و جاده. اگر هشدار دادند که نرو اما رفتم و مشکلی برایم پیش آمد، جز خودم جان امدادگرانی را هم که برای نجاتم می‌آیند به خطر می‌اندازم. پناه بر خدا، اگر اتفاقی برای‌شان بیفتد پاسخ خدا و بنده خدا را چه بدهیم؟

کولاک و یخبندان که می‌شود، نیروهای امدادگر و پلیس شبانه‌روز به خودروهای گرفتار در برف کمک می‌رسانند. کسی که سفرش ضروری نیست و آگاهانه راهی جاده می‌شود، آن بندگان خدا را هم به زحمت می‌اندازد. هنگام برف و یخبندان از سفرهای غیرضروری و صعود به کوه‌ها و ارتفاعات بپرهیزیم.

 

به این موضوع که فکر می‌کردم، لطیفه‌ای هم یادم آمد: شخصی در کوهستان گم شد. امدادگران برای پیدا کردنش بسیج شدند. هرچه تلاش کردند با او تماس بگیرند، گوشی‌اش جواب نداد. طرف بعد از 24 ساعت خودش راه را پیدا کرد و برگشت. پرسیدند چرا تلفنت را جواب نمی‌دادی. گفت: شماره ناشناس جواب نمی‌دم.

 

  • بنده ...

امروز از صبح هوا ابری بود و باد می‌وزید. بعد از ظهر کنار پنجره سرگرم کارم بود. لحظه‌ای نگاهم سمت پنجره چرخید و دیدم بیرون کولاکی برپاست! باد چنان شدید بود که برف را افقی می‌باراند! لحظاتی بعد بارش برف سمتِ بالا متمایل شد؛ چنان که گویی می‌خواست از زمین به هوا ببارد. شاید نیم ساعت هم نشد که کولاک بند آمد. حالا ابرهای انبوه کنار رفته‌اند؛ آسمان نیمه‌ابری است و بخش‌هایی از آبیِ دل‌انگیزش هویداست. گاهی خورشید از پس ابرها بیرون می‌آید و آفتابی ملایم روی ساختمان‌ها ظاهر می‌شود.

آن‌ها که برای باور کردن خداوند در پی معجزه‌اند، اگر نیک بنگرند هر لحظه‌ی این عالم معجزه‌ای است.

 

  • بنده ...
ندبه