- ۰ نظر
- ۱۲ دی ۰۱ ، ۲۱:۱۱
هنگامی که فاطمه (سلاماللهعلیها) بیمار شد، همان بیماری که در آن وفات یافت، زنان مهاجر و انصار برای عیادت خدمتش حاضر شدند و عرض کردند: چگونه صبح کردی ای دختر رسول خدا؟
او در پاسخ، حمد خدا بهجا آورد و بر پدرش (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) درود فرستاد، سپس فرمود:
بهخدا در حالی صبح کردم که از دنیای شما متنفرم، مردان شما را دشمن میشمرم و از آنها بیزارم.
آنها را آزمودم و دور افکندم، و امتحان کردم و مبغوض داشتم. چه زشت است شکسته شدن شمشیرها و بازی کردن بعد از جِدّ و کوبیدن بر سنگ و شکافته شدن نیزهها و فساد عقیده و گمراهی افکار و لغزش ارادهها و «چه بد اعمالی از پیش برای آنها فرستاد، نتیجه آن خشم خداوند بود و در عذاب جاودانه خواهد ماند1». و چون چنین دیدم مسئولیت آن را به گردنشان افکندم و بار سنگین گناه آنرا بر دوششان و رهآورد هجومش را بر عهده آنها نهادم.
وای بر آنها، چگونه خلافت را از کوههای محکم رسالت و شالودههای متین نبوت و رهبری و جایگاه نزول وحی و جبرئیل امین و آگاهان در امر دنیا و دین کنار زدند؟
«آگاه باشید زیان آشکار همین است2»
آنها چه ایرادی به ابوالحسن علی (سلاماللهعلیه) داشتند؟
والله آنها ایراد میگرفتند به شمشیر بُرندهی او و بر بیاعتناییش در برابر مرگ در میدان نبرد، و قدرت او در جنگ و ضربات درهمشکنندهاش بر دشمن.
بهخدا سوگند [اگر امر خلافت با او بود] هرگاه مردم از جاده حق منحرف میشدند و از پذیرش دلیل روشن سرباز میزدند، آنها را با نرمی بهسوی منزل مقصود سیر میداد، سیری که هرگز آزاردهنده نبود، نه مَرکب ناتوان میشد و نه راکب خسته و ملول.
و سرانجام آنها را به سرچشمه زلال وارد میکرد، نهری که دو سویش مملو از آب بود، آبی که هرگز ناصاف نمیشد، سپس آنها را پس از سیرابی کامل بازمیگرداند و سرانجام او را در پنهان و آشکار خیرخواه خود مییافتند.
او هرگز از دنیا بهره نمیگرفت، و از آن سودی جز سیراب کردن تشنهکامان و سیر کردن گرسنگان نداشت.
و در اینجا دنیاپرست از زاهد و راستگو از دروغگو برای همه آنها روشن میشد.
«و اگر اهل شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم، ولی تکذیب کردند و ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم3».
«و ظالمان این گروه نیز بهزودی گرفتار بدیهای اعمالی خواهندشد که انجام دادهاند و هرگز عاجزکننده نیستند [و نمیتوانند از چنگال عذاب بگریزند]4». آری این سرنوشتی است که در انتظار آنهاست...
فرازهایی از خطبه حضرت زهرا سلاماللهعلیها در جمع زنان مدینه
متن کامل را در این نشانی بخوانید.
ارجاعات قرآنی:
خشم و کینه اینترنشنال و بیبیسی را در روز پیروزی فرزندان ایران دیدید؟ این روزها را خوب بهیاد بسپارید، چون کمتر فرصتی پیش میآید که خشم و نفرتشان از ما ایرانیها را چنین بیپرده و آشکار جار بزنند. آنها هرگز شادی و پیروزی این مردم را نخواستهاند و نمیخواهند. از درون لانههای گرمونرمشان مردم را به آشوب تحریک میکنند و به جان هم میاندازند، و کشته میسازند و برای کشتههایی که خود ساختهاند، ماتم میگیرند. سپس کوچکترین شادی را بر تو حرام میدانند و اگر رسوایشان کنی ناسزایت میگویند و آنچه را که لایق خودشان است به تو نسبت میدهند. ابتدا میکوشند تیم ملی کشورت را از جامی که قریب به چهار سال برای حضور در آن کوشیده است محروم کنند؛ وقتی ناکام میمانند، از بازیکنان تیم ملی کشورت میخواهند که سرود ملی ایران را نخوانند، در حالیکه پرچم همان کشور بر سینه پیراهن بازیکنان نقش بسته است! دوست دارند، پیروز نشوی و اگر پیروز شدی شادی نکنی! آنها از باخت تیم کشورت شادمان میشوند و از پیروزیش به خشم میآیند.
دشمن چه باید کند که باور کنیم دشمن ما است؟! آنها تازه پادوهای دولتهایی هستند که پیوسته برای برانداختن درخت تنومند ایران نقشه میکشند؛ ببین کارفرمایانشان چه شیاطینی هستند!
پیروزی تیم ملی کشورم را به ایرانیها و ایراندوستان تبریک میگویم
زنده و عزیز باد جمهوری اسلامی ایران، ان شاء الله
خدایا شکرت... همیشه نگهدارمان باش... نگهدار این رهبر و این ملت و پرچم باش...
پیروزی تیم ملی باغیرت و باشرف جمهوری اسلامی ایران مبارک باد، انشاءالله
عکس را در تارنمای رهبرمان امام خامنهای دیدم و از آنجا برداشتم.
میگویند حاکمیت، آنها را از تجزیه و سوریهای شدن ایران میترساند. میگویم، تجزیه ایران تهدید یا توهم نیست، واقعیتی است که برگهای تاریخ ایران در سالهای 58 و 59 شمسی بر آن گواهی میدهند. اگر تاب دیدن و خواندش را دارید، ورق بزنید.
شاید این روزها فرازی از تاریخ ایران تکرار میشود. و همچون گذشته، باز ایران عزیز است که میماند، ان شاء الله