- ۱ نظر
- ۰۹ آبان ۰۱ ، ۲۰:۲۹
خوشا به حالتان... غلتیدن در خون خویش و پر کشیدن سوی خدا از حرمی که سراپایش بوی بهشت میدهد، فضیلتی است که خدا آنرا قسمت شما فرمود.
شهادت گوارایتان باد. اللهم الرزقنا...
عقیده و باورتان هرچه هست، شما را به دیدن تکرار برنامهی شب گذشتهی «جهانآرا» با حضور «سیدمحمدمهدی میرباقری» دعوت میکنم. در برنامهی دیشب، ضمن اشاره به وقایع اخیر، و نیز درباره علل آسیبپذیری نسل نو در تقابل با برخی هجمههای فرهنگی مطالب بنیادی و عمیقی مطرح شد که امیدوارم در برنامههای آتی ادامه پیدا کند و بیشتر واکاوی شود.
تکرار برنامه دیشب را امروز، سهشنبه، ساعت 14:30 از شبکه افق ببینید و اگر موفق نشدید، فایل برنامه را پس از انتشار، از فضای مجازی دریافت کنید.
هر چند روز یکبار خبر فوت دختری جوان، بخشی از مخاطبان رسانهها را مشغول خود میکند. ظاهرا رویهی جدیدی است؛ یا قبلا به این شکل و در این وسعت شاهدش نبودیم. دختری جوان به علل مختلف چشم از دنیا فرومیبندد، رسانههای لندنی مرگ او را قتل میخوانند و به حاکمیت نسبت میدهندش. روایتهایشان را هم کسانی باور میکنند، متاسفانه.
گاهی افسار کار چنان از دستشان خارج میشود که یک تصویر را دو بار و هر بار با نامی متفاوت منتشر میکنند. مثلا کسی را که قبلا پردیس از سنندج میخواندند، چندی بعد آیتک از اردبیل مینامند.
برای اثبات کذب بودن این حجم از شایعه انصافا راه سختی در پیش دارید؛ حتی شاید به سادهلوحی متهم شوید، زیرا کسانی که به خشم و هیجان گرفتارند، احتمالا به تحلیل و استدلال شما توجه نمیکنند.
بیاندیشند: وقتی ناآرامیهایی در جامعه بروز میکند، هر حکومتی (صرفنظر از ایدئولوژی و باورهایش) قاعدتا مایل است که آرامش را زودتر به جامعه بازگرداند.
بپرسند: چه کسی از مرگ دختران جوان بهره میبرد؟
حاکمیت که قاعدتاً و منطقاً سودی نمیبرد (گفتم که چرا). رسانههای لندنی اما تا جایی که میتوانند با چنین خبرهایی بازی میکنند.
قضیه حتی کشتهسازی (بمعنای واقعی کلمه) هم نیست؛ دختری جوان در جایی از ایران به علل مختلف دیده بر جهان میبندد و امثال سعودیاینترنشنال خبر را با عنوان قتل به خورد مخاطب میدهند. وقاحتبار است از مرگ دیگران برای خود خبر ساختن.
خانواده داغداری که جوان از دست داده، مجبور است برای تکذیب خبرهای لندنی، نحوه فوت عزیزش را با جزییات بیان کند.
مثال: پس از انتشار خبر کذبِ خودکشیِ مادر سارینا، آن بانوی محترم جلوی دوربین رفت تا شایعه قتل سارینا و خودکشی خویش را تکذیب کند. اینکه هجمهها و دروغها ناچارش کردند تا از نحوه فوت عزیزش حرف بزند، اندوهبار است.
اخیرا نیز دختر خانمی به نام اسراء در یکی از بیمارستانهای اردبیل از دنیا رفت. مجددا شایعه قتل اینبار درباره او در فضای مجازی پیچید. عموی اسراء میگوید، برادرش (پدر اسراء) یک ماه پیش فوت کرده و اسراء نیز نارسایی قلبیِ مادرزادی داشت. متاسفانه اسراء نیمهشب پس از انتقال به بیمارستان فوت میکند. وی از مردم خواسته که خودشان را جای آنها بگذراند و در چنین شرایطی با احساساتشان بازی نکنند (ویدیو مصاحبه ایشان).
خداوند آنها را که پر کشیدند بیامرزد و عزیزانشان را صبور و مأجور فرماید، انشاءالله.
دعا میکنم غبارها که فرونشست، برخی مخاطبان شبکههای لندنی اندکی درنگ کنند و بآنچه گذشت نگاهی دوباره بیافکنند تا دستهای کریهی را که به قصد ایجاد تفرقه بر خاک این سرزمین چنگ میزنند، آشکارا ببینند.
در جریان اعتراضات اواخر شهریور و اوایل مهر 1401 که به اغتشاش تبدیل شد، گروهی از خارجنشینهای مخالف جمهوری اسلامی که حکومت و هر شخص و نهاد منسوب به حکومت را به باد توهین و تهمت میگرفتند، توحشی شنیع و تمامعیار را به نمایش گذاشتند تا نشان دهند به آنچه که خود میگویند و مدعی آن هستند نیز اعتقادی ندارند و عمل نمیکنند. آش چنان شور شد که پلیس لندن (شهری که شبکههای ماهوارهای مستقر در آنجا روز و شب مخاطبانشان را برای تشدید ناآرامیها در ایران تهییج میکردند) تصویر شماری از اغتشاشگران مخالف جمهوری اسلامی در لندن را منتشر کرد و از مردم خواست تا آنها را شناسایی و به پلیس معرفی کنند.
در ایران ما نیز وضعیت نه بهتر، بلکه از جهاتی بسیار بدتر بود. جریانی که پلیس کشور را به خشونت متهم میکرد، شماری از ماموران انتظامی و امنیتی کشور را با خشونت و بیرحمی مجروح کرد و متاسفانه شماری از آنها به شهادت رسیدند.
و دردناکتر آنکه تمام غائله تماماً براساس اتهامی شکل گرفت که مدعیان تا امروز برای اثباتش هیچ شاهد و سندی نیاوردهاند. آنها که چنین کردند و آنها که بهجای تسکین بر آتش دمیدند به خدا چه پاسخی خواهندداد؟